زندگی دوباره

ساخت وبلاگ

فکت: هیچ وقت به رفیق هاتون اعتماد نکنید، الان دوست علی

به علی خیانت کرد و اومد سمت من و دوست محمد به محمد

اونم دوباره اومد سمت من و می خواد یواشکی با من قرار بزاره

خب لعنتی ها شما که می دونید دوست های شما به من پیشنهاد

دادن شما چتوووونهههه!!!! جالبه محمد واسه دوستش همه کاری

کرده و حتی خونه شون هم می برتش و بهش سرویس میده و

بازم طرف بی چشم و رو بازی درمییاره و میخواد دورش بزنه زندگی دوباره...

ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1402 ساعت: 0:31

دیشب هم اتاقیم (دختر شمالیه) با دوست پسرش رفت کافهوقتی برگشت گفت من خوابم می یاد می خوام بخوابم گفتمباشه پس من هندزفری می زارم که صدای فیلم اذیتت نکنهو توی فیلم دیدن غرق بودم که یهوویی دختر ۱۹ ساله اومدداخل اتاق و بلند بلند شروع کرد با تلفن صحبت کردن و حتیروی اسپیکر گذاشت و حرف می زد، من نمی دونستم اینوسط چکار کنم و گفتم شاید هنوز دختر شمالیه خواب و حرفی نزنم و اینم زود تمومش می کنه دیگه که خب واقعاهم بعد ۴۰ ثانیه این اتفاق تموم شد و فقط دختر ۱۹ سالهدر تراس رو باز گذاشت و رفت حموم که من بلند شدم دررو ببندم اتاق سرد نشه دیدم دختر شمالی شاکی بیدار شدهو عصبانی صداش رو برده بالا چرا نگفتی من خوابم یواش ترصحبت کنه و اصلا برای من اهمیت قائل نیستین، حقیقتاحرفش برام مهم نبود چون وقتی خودش بیدار بوده من چراباید از حقش دفاع کنم! همیشه توقع داره پشت من بایسته وخودش آدم خوب جمع باشه و منم این کار رو نمی کنمدوم اینکه شب های قبل من اگه قرص خواب نمی خوردمقطعا این اتفاق برام رخ می داد پس اون موقع هم کسی بهاین دختر نمی گفت خفه شو که الان توقع این حرکت رو ازمن داشت! حرف از اهمیت هم که می زنه من خنده ام میگیرهچون اون شب به خاطر صدای گربه من رو از خواب بیدار کردهمن برم در تراس رو ببندم که گربه نیاد داخل و اون موقع اصلابا خودش فکر نکرد من خوابم و خواب من اهمیت داره! و اگهبخوابم برگردم به روز قبلش باید بگم منم شاکی بودم چرا بهمن روی شوخی فحش داده و بی احترامی کرده... خلاصه کهاصلا برام اهمیت نداره و اگه بخواد دوستیش رو هم قطع کنهبا یه لبخند عمیق روی لبم می پذیرم چون این آدم خیلی وقتثابت کرده که از لحاظ رفاقت به درد نمی خوره و صرفا یه رهگذره زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 41 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1402 ساعت: 20:37